رمزارزها نامی آشنا هستند که از ابتدای دههی 1390 وارد محافل تخصصی و چندسالی پس از آن، وارد گفتمان عمومی جامعهی ما شدهاند. از منظر یک کارآفرین، وقتی کالا یا خدمتی به بازار عرضه شده و مدت قابل قبولی همراه با افزایش حجم مبادلات دوام بیاورد، بیتردید ارزش قابل توجهی ارائه کرده است. به عبارت دیگر برای مشکلات موجود، راه حل مفیدی ارائه نموده که توانسته است اقبال جامعه را به خود جلب کند. اما رمزارزها به چه نیازی پاسخ دادند و یا چه مزیت رقابتی ارائه کردند؟ آیا این فناوری میتواند محملی برای ارزشآفرینی در ایران باشد؟
رمزارزها، خود زائیدهی فناوری بلاکچین هستند که هستهی مرکزی آن، تمرکززدایی است. این دستاورد، بستر تحول در طیف وسیعی از خدمات مالی و غیرمالی را فراهم آورده که از جمله میتوان از خدمات مرتبط با نظرسنجیها، انتخابات، پیمانگذاریها، روابط و خدمات مالی اشاره کرد و به عنوان شاخص، از خدمات مالی غیرمتمرکز یا Decentralized Finance (DeFi) نام برد.
بلاکچین و ایدهی اصلی آن یعنی تمرکززدایی، در کنار حسن روزافزونی که داشت با یک ایراد اساسی روبهرو شد: عدم مقیاسپذیری! این جمله به این معناست که گسترش خدمات، گاهی از نظر فنی و گاهی به خاطر نیاز به سرمایهگذاری زیاد، به بن بست میخورد. لذا به نظر میرسد، آیندهی این فناوری در دستان کسانی است که امنیت، سرعت و مقیاسپذیری را همزمان گرد هم بیاورند.
گذشته از موارد فنی ذکر شده، به نظر میرسد این فناوری میتواند بستری برای کارآفرینی و ثروتآفرینی برای جوانان و بازرگانان کشورهای در حال توسعه باشد؛ توصیهی اکید به مجریان و تصمیمسازان کشور این است که با چشمانی باز و قضاوت منصفانه و حرفهای و خالی از بدبینی، به این ظرفیت نگاه کنند تا بتوانند جهت فعالیتهای موجود را به سمت درست هدایت کنند.